کد مطلب:122645 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:264

نمونه هایی از فضایل و مکارم اخلاقی امام حسن
امام حسن علیه السلام بسیار مورد علاقه جدشان رسول خدا صلی الله علیه و آله بودند به طوری كه نقل شده، روزی پیامبر اكرم آن حضرت را به دوش گرفتند و فرمودند: هركس مرا دوست دارد باید این فرزند را دوست بدارد [1] . همچنین یكی از اصحاب پیامبر نقل می كند: روزی امام حسن كه كودك بودند، دویدند و خودشان را در دامان پیامبر صلی الله علیه و آله قرار دادند، حضرت او را در بغل گرفتد و دهان در دهان او گذاشتند و بوسیدند و فرمودند: خداوندا! من دوست می دارم حسن را و دوست می دارم دوست او را، و این جمله را سه مرتبه بیان فرمودند. [2] .

از مكارم اخلاق و عبادات آن حضرت روایات فراوانی نقل شده است از جمله اینكه، هنگامی كه وقت نماز می شد و آن حضرت وضو می گرفتند، بند بند بدنشان می لرزید و رنگ مباركشان زرد می شد. سئوال می كردند: آقا این چه حالتی است كه در شما می بینیم؟ می فرمودند: «امر و تكلیف خدا رسیده و بنده باید در هنگام انجام دستور خدا منقلب بشود و



[ صفحه 133]



بدنش به لرزه درآید و رنگش تغییر كند». [3] .

از امام صادق علیه السلام نقل شده كه حضرت امام حسن علیه السلام، 25 بار به حج مشرف شدند و معمولا پیاده و با پای برهنه می رفتند، آن حضرت چندین بار هرچه در انبار داشتند با فقرا نصف كردند. حضرتش وقتی به درب مسجد می رسیدند، سر بلند می كردند و می فرمودند: خدایا! این مهمان توست كه به در خانه ات آمده، ای خدای نیكوكننده! گناهكار آمده است، پس گذشت كن از زشتیهای من به زیبایی هایی كه نزد توست، ای خدای كریم.

الهی ضیفك ببابك یا محسن قد أتاك المسی ء فتجاوز عن قبیح ما عندی بجمیل ما عندك یا كریم [4] .

امام مجتبی بسیار بردبار و باحلم بودند و در برابر اذیت و آزار دشمنان بسیار تحمل داشتند. یك موقع یكی از اهالی شام در راه به حضرت برخورد كرد و چون تربیت شده معاویه بود و نسبت به حضرت امام حسن علیه السلام و پدرشان حضرت علی علیه السلام كینه و بغض داشت، شروع كرد به حضرت بدگویی كردن، ولی حضرت چیزی در جوابش نگفتند، هنگامی كه آن شخص حرف هایش را زد، حضرت به او فرمودند: برادر شما از كجا آمده اید؟ گفت: شام. فرمودند: شما تقصیر ندارید به شما اشتباه فهماندند، بفرمایید برویم منزل من و مهمان باشید، هرچند روزی كه در این شهر هستید؛ اگر قرضی دارید، پول می دهم تا قرضت را ادا كنی؛ اگر لباس می خواهی، لباس می دهم؛ و اگر مركب می خواهی آن را در اختیارت می گذارم. مرد شامی وقتی چنین بزرگواری و اخلاق را در مقابل زشت گویی های خود مشاهده كرد بسیار شرمنده شد و عرض كرد: یابن رسول الله! تاكنون روی زمین كسی از شما و پدرت نزد من دشمن تر نبود ولی اكنون، كسی روی زمین از شما و پدرت نزد من محبوب تر نیست. و آن شخص می گوید: من حاضر بودم از خجالت زمین دهان باز كند و مرا در خود فروببرد. [5] .

از امام صادق علیه السلام نقل شده كه فرمودند: «از پدرم شنیدم كه از پدر خود خبر داد كه امام حسن در زمان خود از همه مردم عبادت و زهدش بیشتر بود و افضل مردم بود و جریان پیاده



[ صفحه 134]



رفتن آن حضرت به حج را بیان می كردند، سپس می گویند: آن حضرت هرگاه یاد مرگ و قیامت و گذشتن از صراط می كردند، بسیار گریه می كردند و چون از عرضه اعمال در برابر حق تعالی یاد می كردند، صیحه ای می زدند و مدهوش می گشتند و چون به نماز می ایستادند، بند بند بدنشان به لرزه می افتاد» [6] .


[1] منتهي الآمال، ج 1، ص 472.

[2] همان.

[3] جلاء العيون، ص 407.

[4] همان، ص 403.

[5] منتهي الآمال، ج 2، ص 475.

[6] أمالي شيخ صدوق، ص 244.